گل ما در این روزها
عشق مادر سلااااام
عزیزم چند رور پیش هوا خوب شده بود و با مامانی رفتیم پارک تا بازی کنی
خیلی شیک همگی حاضر شدیم رفتیم پارک نزدیکه خونه مامانی دیدم انگاری برات
جذابیت نداره خواستم خیلی برات قشنگتر بشه
به مامانی گفتم پایین تر یه پارک جدید زدن بریم اونجا مامانی گفت تااونجا
راه زیاده هااا
گفتم نه بابا زود میرسیم خلاصه حرکتمون رو شروع کردیم
حالا مگه راه تموم میشد وایی شما هم راه نمی رفتی میگفتی مامان نمیخوام
منم چون ضایع شده بودم بدون اعتراض بغلت کرده بودم اونقدررر رفتیم
همش مامانی میگفت مطمئنی نزدیکه چرا نمیرسیم منم میگفتم الان می رسیم
خلاصه رسیدیمو شما اونقدر خسته شده بودی میگفتی مامان من پارک نمیخوام منو ببر
خونه لالا کنم حالا کی میخواست این همه راهو برگرده مامانم فقط نگاهم کرد خخخ
دربست گرفتیمو برگشتیم شما هم نه تنها بازی نکردی از خستگی 3ساعتم خوابیدی
وقتی بیدار شدی دستات رو میاوردی بالا و میگفتی مامان دیگه پارک نمی خوام
خلاصه من یه همچین مادر باحالی هستم
این جا عکس قبل از اغاز کوچمون بود چه مرتب و تمیز بودی برگشتتو باید می دیدی
ولییییی این جا یه روز دیگه همون پارکه هست
هوا عالی و دنیا خانم و کلیییی بازی
دیشب شما موندی خونه مامانی و من بابایی رفتیم یکمی برای شما
خرید کردیم صبحش گفتم برم برات بلوز جین بخرم برای شلوارت
برگشتنی پاستل و دفتر هم برات خریدمو رفتیم پارک و کلی نقاشی کشیدی
و با یه نی نی ناز دوست شدی و با هم کلی بازی کردین و نقاشی کشیدین
البته یادم رفت از شما عکس بگیرم
اینجا هم اومدیم خونه شما کلییی نقاشی کشیدی و کیییف کردی
تازگیا خیییلی به بازی با آجرهات علاقه پیدا کردی و خیلی باهاشون سرگرم
میشی و وقتی چیزی میسازی دوست داری ازش عکس بگیرم
ووووووو
این هم عکس خاااااص این پست
چقدر هپلی و بد تیپ و ضایع خخخ
نصفه شبی با قالیچه پرنده ات افتاده بودی به جون مبل و همش میرفتی روش
می نشستی کاری ندارما حداقل روی همه مبلا این کارا رو بکن همه با هم خراب بشن
فقط رو این بیچاره اینقدر بلا نیار
خدایا بابت نعمتت
بابت لطفت
مهربونیت
و
زندگی خوبم هزاااارااااان باااااار شاکرممممم