عشق ما دنیا عسلی...
سلام گل محمدی من
خیلی دلم میخواد هر روز و هر ثانیه بیام و از کارات از دلبریات بنویسم ولی شرمنده گلم بخدا وقت نمیشه
چند وقتیه وابستگیت به من به اوج رسیده دایم باید کنارت باشم نمیدونی چه حالی میشم وقتی میایی بغلم میکنی این کارو تازه یاد گرفتی حتی برا خواب یا وقتایی که دلت ارامش میخواد میایی خودتو ولو می کنی تو بغلمو و سرتو می ذاری روشونه ام و اروم و بی صدا اطراف و نگاه میکنی و من مست بودنت میشم یگانه من
جیگر من داری هر روز ماهتر میشی اونقدر دیگه ماه حرف میزنی که میخواییم بخوریمت
چند روز پیش که خونه مامانی بودیم داشتم حاضرت میکردم که ببرمت پارک و شما هی غر میزدی منم میگفتم دنیا میخوام ببرمت پارک که یهو خیلی واضح گفتی "جدی میی" یعنی من و مامانی میخواستیم هامت کنیم یه هفته ایی میشه که سعی میکنم هر روز ببرمت پارک تا تخلیه انرژی بشی و حسابی با بچه ها بازی کنی البته اگه خشونتت رو برای گرفتن توپ بچه ها در نظر نگیریم
بلههههه پارک که میری فقط دوست داری از سرسره بالا بری البته نه از پله ها از خود سرسره
راستی یه اهنگی رو خیییییییییییییییییییییییییییییییلی دوست داری قرتی خانم یعنی طوری که هر وقت سوار ماشین میشیم باید بطور مداوم و بدون اعتراض فقط اون اهنگ رو گوش بدیم تا تموم میشه اعتراض میکنی که بزنیم تا بیاد اگرم سیستم خاموش باشه زودی نشونش میدی و میگی نانا نانا خلاصه که دخترکم یکمی هم دموکرات باش شاید ما هم میخواییم یه چیز دیگه گوش بدیم خدایی دیگه حالمون از سامی بیگی بخصوص از اهنگ من یه دیونه ام وقتشه عاقل شم بهم میخوره نمیدونم چی داره که اگه برای صدمین بار هم گوش میدی ذوق میکنی و زودی شروع میکنی به قر دادن و دست زدن خخخخخخخخخخخ راستی دیروز تو ماشین که داشتی موزیکت رو گوش میدادی عینک افتابی منم دادی بهم تا برات بذارم رو چشمات و میگفتی از پشت سرت بگیرم تا نیوفته بعد دست میزدی و شعرش رو به زبون خودت میخوندی فکر کن همه چطوری نگامون میکردن نصفه شب عینک چی گم اخه
خاله یلدا هم راهشو یاد گرفته هروقت میخواد تو بهش بوس بدی میگه دنیا اهنگتو بخونم تو هم میگی اره اونم نامردی نمیکنه و میگه پس بوس بده فدای لبات اونقدر این مسئله برات مهمه زودی میری و بوس میدی حتی شده ده بار پشت سر هم
چند وقت پیش بابایی مهربون که دید خیلی خسته شدم ما رو به مهمونی فرستاد و هرچی اصرار کردم خودش نیومد منم که فضووووووووووووووووول یعنی فضول میگماااااا همش گفتم خدا چرا نیومد
خلاصه وقتی برگشتیم دیدم بابایی کل خونه رو از زیر و رو گرفته تا کمد لباسارو مرتب و تمیز کرده الهی بمیرم حتی شامم نخورده بود و از سر کار که اومده بود یه سره کار کره بود نمیدونم چطوری تمیز کاری کرده دیگه خونه کثیف نمیشه واقعا ممنووووون
یه چیزی بگم خاله قزی؟ تیکه کلام هم داری هرچی میشه میگی الله اکبر فداااات مثلا باهات بازی میکنیم بعد میخوری زمین سرتو تکون میدی و میگی الله اکبر قربونتتتت هیس هم یاد گرفتی اون انگشت تپل اشاره ات رو میگیری جلو دهنت و هیس میگی شب با بابایی رفته بودی داروخونه تا برات استامینوفن بخره بعد خانمه خواسته باهات حرف بزنه و بازی کنه تو هم خیلی جدی انگشتت و گرفتی جلو دهنت و گفتی هیییییس(اونم هیس از نوعی که سینش می زنه) بعد دوباره خواسته با یه اقای دیگه صحبت کنه جدی تر بهش هیس گفتی راوی ماجرا یعنی بابایی میگفت خانمه قرمز شده بوده و رفته دنبال کارش دخترم به نظرت درسته این کارت؟ یه کم مردمدار باش که چی اینکارا؟
تازگیا بیشتر جمله میگی یعنی یه جوری خوردنی جمله میگی که ادم هنگ میمونه که الان بخورمش یا بکوبمش به دیوار از بس ماهه
مثلا:
الان ددر میریم = الان دد می ییم
جدی میگی = جدی می یی
مهدی کجاست = مهنی اجاس
افسانه بیا ( اینجانب رو میگه) =اسانه بیا
بابا رفت = بابا یفت
گل = قل
بابا گل = بابا قل (من نمیدونم اخه نباید بچه به مامانش گلی برگی چیزی بگه ؟ )
اسمت رو هم میگی دانا فداااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااات
اینا چیزایی هست که خودت میگی چون بجز اینا هم هرچی بهت بگیم سعی میکنی بگی که خیلی ناز میگی
چند روز پیش مامانی یکم ازموهاتو زداولش ناراحت شدم ولی بعدش دیدم قیافه ات مرتب شد خوشم اومد اومدیم خونه نشوندمت جلوم گفتم تکون نخوریا بعد حسابی موهاتو مرتب کردم باحال بود شبیه بچه مثبت ها شده بودی
راستی نگفتم از چکابت و ازمایش روم به دیوارت (ادرار) وایییییییییییییییییییییییییی من چه کشیدمممممم من چه کشیییییییییییدم به خدا تمام عضلات دست و پا و کمر که هیچ کل عضلاتم حتی عضلات صورتمم گرفته بود اخه مگه جیش میکردی وایی خدایا
اولش برای نمونه گیری کیسه دادن که وقتی خواب بودی برات گذاشتم بیدار که شدی گیر دادی درش بیاریم همش پوشکت رو میکشیدی خلاصه درش اوردم رفتم ظرف گرفتم که اون داستانی داشت از ظرف ترسیده بودی هر بار میبردمت دستشویی تا اونو میدیدی گریه میکردی و دستشویی نمیکردی دیدم نمیشه گفتم گناه داری بمونه فردا صبح جونم برات بگه صبح که بیدار شدی چند بار گرفتم گریه کردی و تا میومدی اینور زودی دستشویی میکردی فکر کن اینی که میگم حداقل 15 بار تکرار شدا حالا من به اجمال گفتم فرداها خوندی دیگه خیلی شرمنده نشی
دیدم نه خییییر نمیشه زدم به سیم اخر و از ساعت دقیقا 1:15 تا 2:35 دقیقه سرپا گرفتمت تا دستشویی کنی حالا مگه دستشویی میکردی یعنی دریییییییغ از یه قطره منکه کلا سر شده بودم تو هم وسطاش خوابت گرفت و توهمون حالت چرت هم زدی به ولله عینه حقیقته و من بدبخت همچناااااان شما رو روی ظرف نمونه نگه داشته بودم احساس میکردم دیگه دارم می میرم حتی داشتم به این هم فکر میکردم خودم نمونه بدم ایااااا؟؟؟؟؟؟؟ یعنی گفتم کلیه هات خراب شدن چرا هیچ ابی نییییییییست؟؟؟؟؟؟؟؟
تا اینکه دیدم رسما دارم بی هوش میشم تا اومدم بکشم کنا رو از خیر ازمایش بگذرم یهو منو شااااااد کردی نصف رو منو نصف تو ظرف افتخار ابیاری دادی واقعا ممنونم دخترم
ولی بوخودا مردممممم
این بود عشقولانه های این چند روز مااااااا
خدایا عاشقتمممممممممممممممم بخاطر اول دنیا بعد همه چیزهای خوووووبی که به ما دادی
دنیای ما بعد از کوتاهی مو (البته میدونم زیاد فرقی نکرده خو بچه ام زیاد مو مداره چیه مگه)
جیگر من چند روز پیش بیرون بودیم افتاب زیاد بود تو راه این کلاه رو برات خریدم
خیلی ذوق کرده بودی تا دو روز رو سرت بود نمیدونم چرا دوست داری برعکس
بذاری سرت ایاااا؟؟؟؟
و این هم ددری های دخملی در پارک
دخترم مسابقات المپیکش نزدیکه داره بدنشو اماده میکنه
حالا وسطا یکمی هم استراحت میکنه
خدایا باز هم شاکر نعمتت هستمممممم
خدایا بودنهای هیــــــــــــــچ فرشته ایی رو از خونه ایی دریغ نکن آمیـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــن