روزانه های دنیای نازم
سلام عزیز دل من
هر روز که می گذره بیشتر می فهمیم که چقدر تو رو تو زندگی قشنگمون کم داشتیم عاششششششششششششقتیم گلم
روزهای پایانی شش ماهگیتو می گذرونی
حالا بگم از کارات....
جیگرم صبح که از خواب بیدار میشی به محض اینکه چشم باز می کنی سریع شروع می کنی به دور زدن حتی بعضی وقتا چشمات هنوز خوابه ولی شما تو همون حالت دور می زنی
خوشم میاد پشت کار خوبی داری نفسم
تازگی ها هم یاد گرفتی برای اینکه بفهمونی کسی بهت نگاه کنه الکی سرفه می کنی مثلا دیروز که با خاله یلدا برای خریدبه مغازه رفته بودیم اولش شما زل زدی به خانم فروشنده و به خیال خودت شروع کردی به حرف زدن و هی از خودت صدای حرف زدن در میاوردی ولی اون خانم نگاهت نمی کرد شما هم کوتاه نمیومدی هم زل زده بودی تو چشماش هم تند تند صدا در می اوردی تا اینکه دیدی نه نگاهت نمی کنه
برای اینکه متو جهش کنی شروع کردی الکی سرفه می کردی عششششششششششقم
بخورمت که خاااااااااااااااااااااااااااانمی دیگه
خلاصه دایما در حال الکی سرفه کردنی تا با شما صحبت کنیم
کار جدیدی هم که یاد گرفتی اینکه وقتی ااز چیزی تعجب میکنی یهو می گی ا یعنی تعجب کردم در این موقع میخوام بخورمت دیگههههههه الهی من دورت بگردم
راستی دختر ماهم تازگی ها بجز تبلیغ لوسی قسمت اشپزی به خانه بر میگردیمو خیلی دوست داری در هر حالی که باشی اگه این برنامه رو ببینی زود بر می گردی و تا اخر نگاه می کنی فدای تو بشم که از الان خانه داری و اشپزی رو داری یاد می گیری اب نباتم خودت کم خوش مزه ایی چیزای خوشمزه هم واسه ما یاد می گیره!!!
کار قشنگ دیگه ایی که می کنی اینکه بعضی وقتا که می خوایی بازی کنی اگه بغلم باشی تا من بوست کنم تو هم دو دستی صورتو می چرونی تا بکنی تو دهنت
شما هر چی میخوایی صورتمو بچرونی تو دهنت جا نمیشه
یکم دردم میادا اخه با تمام زورت فشار می دی ولی من غش میکنم برای این کارت جیییییییییییگر
ناز من دیگه همه رومی شناسی وقتی دیگران و با اسم صدا می زنم به سمتش بر می گردی مثلا اگه بگم بابا به بابا نگاه می کنی اگه بگم خاله یلدا کو زود به خاله یلدا نگاه می کنی
چی بگم از کنجکاوی شما نانازی کافیه کسی تکون بخوره زود زیر نظر می گیریش تا کارش تموم نشهول نمی کنی که مخصوصا در مورد خاله یلدای بیچاره که از دست شما نمیتونه تکون بخوره
چند وقت پیش رفته بودیم مغاره دوست بابایی شما رو که دید شروع کرد یه تعریف کردن و عکس گرفتن از شما
شما هم خیره خیره نگاهش می کردی اقاه هم بیچاره فکر می کرد شما خوشت اومده هی بیشتر با شما صحبت می کردکه یهو زدی زیر گریه با یه شدتی که چیزی نمونده بود اب قند لازم بشی اخه دخترم یکم مردمداری کن گریه چراااااا
از اونجایی که اقاه خیلی مهربون بود و خیلی از شما عسلم خوشش اومده بود زودی رفت و برای شما گلم یه عروسک ناز و خوشگل مثل خوت خرید و به شما کادو داد
این هم عکسش عمو دستتون درد نکنه...