دنیای مامان بابادنیای مامان بابا، تا این لحظه: 10 سال و 5 ماه و 16 روز سن داره
ازدواج عاشقانه ماازدواج عاشقانه ما، تا این لحظه: 13 سال و 3 ماه و 4 روز سن داره

دنیا فرشته مامان بابا

واکسن 6 ماهگی دنیای مـــــــــــــــــا

1393/3/13 19:17
نویسنده : مامان افسانه
329 بازدید
اشتراک گذاری

سلام ناناز مامان امروز صبح شما تو خواب ناز بودی کــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــه....

ساعت 7 مامانی زنگ زد که تا نیم ساعت دیگه باباجون رو میفرسته دنبالمون تا بریم بهداشت واسه واکســــــــــــــــــــــــــــــــــن 6 ماهگی تازه 2 تا امپول باید میزدی

منم تا صبح نخوابیده بودم و  همش به این فکرمی کردم که نکنه مثل واکسن 2 ماهگیت که اون هم 2 تا بود خیلی اذیت بشی  البته بماند که اون موقع چون خیلی کوچیک بودی ترسیدم بهت قطره استامینوفن بدم و شما ناز من تا 2 روز نمیتونستی پاهای تپلتو تکون بدی یه همچین مادر به فکر و دلسوزیم منخندونک

بگذریم باباجون اومد دنبالمون  شما هم خوشحال که بابا شما کی هستین از صبح کله سحر منو می برید ددر

اینو از نگاه متشکرت میشد فهمید گلمغمگین

رفتیم خونه صبحانه خوردیمو بعد با مامانی رفتیم بهداشت الهی بمیرم توراه چون هوا خیلی خوب بود حسابی ذوق کرده بودی و شیطنتت گل کرده بود وقتی خوابوندنت رو تخت فکر کردی میخواییم بازی کنیم مامانی پاهاتو گرفت  که یهوووووووووو امپول اول و زدن و شمـــــــــــــــــــــــا سالن و گذاشتی رو سرت هنوز تو شوک بودی که دومی رو زدن به اون یکی پات دیگه فکرشو بکن چی شد عسلم الهی من فدات بشم که اشکای نازت سرازیر شد

بعدش که اروم شدی داشتی به من نگاه می کردی که اوردی منو چیکارم کردی؟؟

ولی خوشم میاد کلا دختر مقاومی هستی و سریع می خوایی خودتو تقویت کنی سکوت

چون اصولا از نظر شما همه چیز خوردنیهخوشمزه

وقتی  رفتیم نشستیم کنار یه خانمه  که برای قد و وزن نی نی اش تو نوبت نشسته بود

و نگو با زور نی نی اش رو خوابونده بود چون واکسن زده بود درد داشت

حالا تو اون گیر و دار شما نازم اصرار داری پای نی نی رو بکنی تو دهنت و نی نی بیچاره رو بخوریسوت حالا مامانه هی بچه رو می کشه اونور تر شما هم بیشتر کش میومدی که برسی به پای نی نی

حالا اون خانمه که کاملا بی اعصاب شده بود این شکلی

من این شکلیترسو

شما هم طبق معمول این شکلی خوشمزه

بیچاره اون نی نی از همه جا بی خبر  هم این شکلی

در کل ناز من واکسنت هم مبارک باشه و خبر خوش اینکه تا یک سالگی واکسن نداریییییییییییییی

جوجوی ناز و بلا دوستت داریمبوس

پسندها (5)

نظرات (7)

مهتاب
13 خرداد 93 23:49
به سلامتی عزیزم خوکشل من 6 ماهگیت مبارک
مامان افسانه
پاسخ
سلام خاله مهتاب جونم ممنونم ولی درد داشت
مامان هستی
14 خرداد 93 15:31
جیگرخاله فدای اون پاهای تپلت بشم که واکسن زدنش. زودی خوب میشه گلم بزرگ میشی یادت میره
مامان افسانه
پاسخ
خدا نکنه خاله مهربونممممممم
مامان دلنیا
14 خرداد 93 17:57
بسلامتی. ایشالله همیشه سلامت باشی. عزیزم خیلی بامزه بودفدای این دخمل شکمو بشم . دلنیا هم همه چیو میخواد بخوره.
مامان افسانه
پاسخ
مرسی لطف داری دوست خوبم خدا نکنه عزییییییزم دلنیای ناز و عسلمو ببوس
مامان جونم(سوگند من)
15 خرداد 93 20:53
وای دخمل شکمو نخورش من می یام تو رو می خورم ناناز من اخ که تو چقدر جیگری عسل نفس دنیا جونی
مامان افسانه
پاسخ
ممنونم خاله مهربونممممممممممممم سوگند ناز وماهمو ببوس دوست خوبمممممممم
مامان شهرزاد
17 خرداد 93 12:22
آاااخي خوردني خاله مي تونم تصور كنم چجوري ميخواسته پاي ني ني رو بخوره وروجك .خدا رو شكر كه واكسنش تموم شده البته تا يك سالگي . ايشاله كه اذيت نشه . طفلكي چه ذوقي كرده بوده كه داريد مي بريدش بيرون الهي بميرم براش
مامان افسانه
پاسخ
خدا نکنه دوست خوبم همیشه زنده باشی عزییییییییییییزم اره حسابی نقره داغ شد دیگه ددر نمیخواد بووووووووس
مامی آتریسا جون
17 خرداد 93 18:02
الهی من فدای تو نانازم بشم من، 6 ماهه شدنت مبارک عزیزمواکسن 6 ماهگیت مبارک خاله جونم دیگه واکسن نداری تا 1 سالگی که اون هم خیلی راحته اصلا انگار که واکسن نزدی عزیز دلم فدای نی نی خوردنت بشم من خوشگل توپول من کاشکی با آتریسا کنار هم بودین و با هم بازی می کردین چه کیفی میداد
مامان افسانه
پاسخ
اخیش خاله جونم خیالم راحت شد اره واقعا کاش کنار هم بودیم چقدر بازی می کردیم اتریسای نازمو ببووووووس
مامان لیلی
19 خرداد 93 10:26
یعنی من عاشقتم شیطون 6 ماهگیت مبارک خاله
مامان افسانه
پاسخ
مرسی خاله جونم منم عاشقتمممممممممممممممممممممممممممممم