اولین عکس از روی ماه دنیای ما
سلام عشق من امروز که تو بغلم بودی دلم هوای روزایی رو کرد که توی دلم بودی چه روزای ناب و عزیزی بود
هر چند وقت یکبار برای دیدنت الکی به بابایی میگفتم دلم درد می کنه اونم که خیلی شما رو دوست داشت و نمیخواست شما طوریتون بشه به سرعت از سر کار میومد تا منو ببره دکتر تا بریم سونوگرافی تا روی ماه شما دختر نازمونو از مانیتور اقای دکتر ببینیم دکترم هم که میفهمید که بازم رفتم سونوگرافی دعوام می کرد و میگفت یوسفیییییییییییییییییییییییییییییییی تو منو کشتی اخه من دکترم یا توووووووووووووو ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ چرا همش سرخود میری سونوگرافی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ یعنی میخواست منو نابود کنه دیگه
دیگه اونقدر الکی رفته بودم اقای دکتر از دستمون این شکلی شده بود اخه دختر نازم تا شما کم تکون می خوردی دلم هووری میریخت که نکنه دخترم طوریش شده و دلیل بعدی اینکه دلم میخواست توی عکسهای سونوگرافی صورت ماهت معلوم بشه که برای خودم نگهش دارم هر دفعه یه عکسهایی از شما می گرفتن که معلوم نبود چی به چیه
حتی یه بار صبح که بیدار شدم به مامانی زنگ زدم که بیا بریم سونوگرافی وقتی رفتم داخل دیگه طاقت نیاوردمو به اقای دکتر گفتم میشه از صورتش عکس بندازین اقای دکتر یه نگاه به من انداخت و با عصبانیت شدید که انگاری به کارش توهین کرده باشم گفت مسخره ام کردین مگه اینجا اتلیه ست خانننننننننننننننننننننننننننننننممن که حرف بدی نزده بودم ملت الکی حساس شدن بخدا
خلاصه دخترم برای یه عکس همه دعوام کرده بودن ولی من مامان بااراده شما بیدی نبود که با این بادها بلرزه و باید به خواسته ام میرسیدم و از شما گلم عکس میگرفتم برای یادگاری
تا اینکه یه روزی که برای هزارمین بار رفته بودیم سونوگرافی صورتتو چسبونده بودی به مانیتور تا روی ماهتو ببینیم وای خدا چه قدر لحظه قشنگی بود داشتم واضح صورتتو میدیدم همش تو دلم می گفتم کاش عکسشو داشتم اخرش که اقای دکتر نتیجه رو داد دیدم یه عکس ناز از روی گلت گرفته اونقدر واضح بود که وقتی دنیا اومدی انگار هزار سال بود دیده بودمت چون کپی عکسی بودی که ازت داشتم عشق ناز من و بابایی
این هم همون عکس پر ماجرا*********************
دوست داریم عشق ناز ما