اولین تیپ تابستونی نفس من و بابا
سلام دنیای من با اینکه بهاره ولی از گرما دست کمی از تابستون نداره و مخصوصا ظهرها هوا خیلی گرم میشه.... عزیزم دیروز جمعه بود و هوا هم گرم شما نازینینم از صبح فقط گریه می کردی و من حسابی کلافه شده بودم نمی تونستم هیچ کاری بکنم چون شما مدام گریه می کردی منم این شکلی بلــــــــــــــــــــــــه گلم هر دو تاییمون یه حال داشتیم تو گریه می کردی منم بخاطر گریه تو گریه می کردم. بابایی تو پارکینگ کار داشت منم شما رو برداشتم رفتیم پارکینگ تا هوایی تازه کنی و منم به گوجه سبزهای تو حیاط دست برد بزنم متاسفانه تو حیاط هم نموندی و اومدیم بالا که احساس کردم بدنت داغه لباسهاتو در اوردم همین که خنک شدی خندیدی بله عسلم نگو گرمت بوده و ...
نویسنده :
مامان افسانه
23:26