دنیای مامان بابادنیای مامان بابا، تا این لحظه: 10 سال و 4 ماه و 29 روز سن داره
ازدواج عاشقانه ماازدواج عاشقانه ما، تا این لحظه: 13 سال و 2 ماه و 17 روز سن داره

دنیا فرشته مامان بابا

روزانه هایم با دنیا

1393/11/14 16:24
نویسنده : مامان افسانه
1,434 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عروسک من محبتمحبتمحبت

یکم که چه عرض کنم کلا درگیر بودن باشما هستم گلم بوسبوسبوس

هزارماشاالله از ددر که سیر نمیشی و ما کلا  در ددر تشریف داریم دیگه همه شهر ما رو میشناسن حالا هوا سرده یه خورده کم میریم و بهونه میارم وایی به وقتی هوا خوب بشهسکوت البته امسال اصلا زمستونی نداشتیم نه برفی نه بارونی هیچیغمگیندلشکسته

چند وقت پیش با بابایی رفتیم برات یه بوت خوشگل خریدیم نمیدونی چه ذوقی کرده بودی تو مغازه از خوشحالی همش راه میرفتی ما هم دیدیم اونطوریه درش نیاوردیمو با اون اومدی خونه اونقدر کفشاتو دوست داری هر روز تا از خواب بیدار میشی یا اخر شبا موقع خواب اونارو میگیری دستت و میری پشت در واحد و همش میگی ددر ددر یعنی بریم بیرون دلخور

توی خیابون به همه چی کار داری به ماشینا گربه ها بچه ها بزرگترها ویترین مغازه ها سطلای زباله میترسم امروز فردا به دست اندازها هم گیر بدی از کنجکاویه زیاد (فضولی)شبیه یه بنده خدایی شده مادررررر خندونکهرکسی که جوون باشه میگی یدا یعنی خاله یلدا هرکسی هم تیپش مثل مامانی باشه میگی ماما میترسم یکم دیگه بگذره هرکی سیبیل داشته باشه هم بگی باباسکوتتعجب

اگرم تو خونه باشیم هر صدایی از پله ها بیاد زود میری پشت در و اگه صدای بچه باشه میگی نی نی اگه صدای بزرگ باشه میگی ددر کلا امید داری که یکی پیدا بشه و تو رو ببره ددر عزییییییزمبوس

تو اشپزخونه یه کابینت داریم که ظروفی که زیاد استفاده ندارمو توش میذارم شما هم هر سری میری بازش میکنی و هر چی دم دستت بیاد برمیداری و مذاری توی لباسشویی حالا من هربار لباس میخوام بشورم باید توی ماشینو نگاه کنم که یه وقت کاسه بشقاب توش نباشهمتفکر

فدای قلبت که چقدددددددر حرف توش داری یعنی چشم که باز میکنی یه سره حرف میزنی تاااااااا لحظه خواب بعضی وقتا تو خواب هم ادامه صحبت ها تو میگی نانازززززز یوقت فکر نکنی خسته میشما اصلااااااهیپنوتیزم

بگم از خوابیدنت که داستانی شده واسه خودش وایی عشقم چقدر ورجه وورجه میکنی 180 درجه تو خواب میچرخی همش باید بیداربشم و شما رو از زیر دست و پا جمع کنم تا له نشی دیشب هم اگه دیر بیدار شده بودم از روی تخت به روی زمین جلوس میفرمودی عزیزمممممقه قهه

راستی نفسم دیشب داشب سریال بسیاااااااااااااااااااار جالب همه چیز انجاست رو میدادسبز شما هم سرتو گذاشته بودی رو بالشت و خیلی منتقدانه نگاه میکردی فیلم رسید به اونجایی که نامزد دختره با باباهه شروع به دعوا کرد یهویی شما هم خیلی طلبکارانه بلند شدی و تند تند با حالت عصبانیت به پسره با زبون خودت داشتی بد و بیراه میگفتی و انگشت اشاره ات رو به جالت تهدید هی بهش نشون میدادی قربونت داشتی تهدیدش میکردی؟؟؟؟؟قه قههقه قههقه قههبعد نشون داد دختره گریه میکرد شما هم رفتی جلو و بوس براش می فرستادی و با حالت دلجویی یه چیزایی بهش میگفتیبغل یعنی خوردنی هستی باقلوااااااا بعد اومدی دوباره اروم داز کشیدی سر جات فکر کنم فکر کردی پسره ازت حساب برده و تو دعوا رو جمع کردی خسته دیگه من اینجا سکوت میکنم تا نخوردمتتتتتتتمحبتبغل

راستی چند وقت پیش بازم رفتیم شهربازی و کلی بازی کردی و هرکی می دیدت میخواست هامت کنه یه پسر کوچولو هم اونجا بود یهویی اومد بغلت کرد تو هم به جای یکم کلاسی چیزی محکم بغلش کرده بودی دخترم نمیگی مردم چی میگنسوت ولی خدایی خیلی صحنه بامزه ایی بودمحبت

خلاصه بگم که خدا جون عاشقتمممممم اگه دنیا رو به من نمیدادی هیچ چیز معنا نداشتفرشتهفرشتهفرشته

کلی عکس دای که تو پست بعدی برات میذارم عشق کوچولوی منمحبتبوس

پسندها (4)

نظرات (8)

مامان دیانا
14 بهمن 93 16:46
وای که تصور کارهای دنیا جون خنده رو رو لبهای من آورد.مخصوصا دعواش با نامزد سریال!!حیف بچه های این دوره زمونه با این هوش بالاشون و این برنامه های پرجنجال تلویزیون.کفش جدید طلا خانم هم مبارک.منتظر عکسهای خوشگلمون هم هستیم.
مامان افسانه
پاسخ
سلام دوست عزیزم ممنونم خانمیبله دیگه دنیاخانمه با همه کار دارهاره ماشاالله بچه های الانی خیلی با بچگیهای ما فرق دارن الهی همیشه موفق باشن دیانای عزیز و نازمو ببووووووووس
مامانی شهرزاد
15 بهمن 93 9:22
افسانه تيكه باقلوا رو عالي اومدي عزيزم. دخترت ي باقلواي خووووووووشمزه اس كه اگه دست من بيوفته ي لقمه اش ميكنم . ببوس اين خوشگل طلا رو
مامان افسانه
پاسخ
سلام دوست همیشه مهربون و خوبم خیلی دوستت دارررررررررم ممنونم که همیشه با وجود درس و مشغله کاری همیشه به ما سر میزنی و مهربونیتو شامل حالمون میکنی خیلی خیلی ممنونممممممممممممم اهورای عزیز و گلمو خیلی ببوووووووووووووووووووووووووووس
مامان دلنیا
15 بهمن 93 12:07
فدای این دخمل ناناز 14ماهگیت مبارک عزیزم فدای حرف زدنت اره افسانه جون دیدی به زبون خودشون چه حرفای شیرینی میگن وحسابی شیرین زبونی میکنن. ادم دوس داره درسته قورتشون بده عزیزمممممممممممممم دلنیا هم خیلی بادقت وعمیق فیلمارو دنبال میکنه. بووووووووووووووووووووووووووووووس
مامان افسانه
پاسخ
سلام دوست عزیزم ممنونم اره خیلی بامزه حرف میزنن فداشوووون دلنیای نازمو خیلی ببووووووووووووووووووووووووس
نگین
15 بهمن 93 12:44
اوخی خوشجلم ...چه کارهای نانازی ازت سر میزنه...وقتی میام میخونم ها کلی از انجام کارات شاد میشم .قربونت که اینقد غیرتی شدی رو فیلمه ایشالاه که افسانه جان همیشه سرگرم خوشی های دنیاجون باشید و سلامت باشید .
مامان افسانه
پاسخ
سلام عزیزم خوبی؟ چه کنیم دیگه کلا مادر و دختر تو کار شاد کردنه دل دوستانیم دیگه ممنونممممم عزیزم ان شاالله قسمت خودتون هم بشه
مامان سمانه
15 بهمن 93 15:09
سلام به دنیا خانوم ددری ، خوبی خوشگل خانوم ؟ بوتت مبارک باشه عزیزم انشا... به شادی استفاده کنی گل من ای دختر شیطون یکم حالا واس پسر ناز میکردی فوری بقلش کردی ؟؟؟ ای شیطون بلای ددری پر حرفه دعوایی تو این پست چقد دنیا جونم صفت جدید پیدا کرده دنیا جونمو ی عالمه مااااچش کن
مامان افسانه
پاسخ
سلام سمانه جونم خوبی عزیزم ؟اریسای عزیزم خوبه؟الهی فداش خیلی بوسش کن چشم هم بزنی میایی از بلابازیای دخملی مینویسی بوووووووووووووووووووووووس برای روی ماه هر دوتاییتون
مامان هستیا
16 بهمن 93 9:47
خانم طلا سلام خوبی عزیزم؟با تعریف هایی که مامانی ازت کرده من که کلی خندیدم آفرین به این دخمل زرنگ و باهوشمونمامانی زودتر عکساشو بزار که منتظریم
مامان افسانه
پاسخ
سلام دوست گلم چشم حتما عکس هم میذارم بخدا وقت کم میارمممممروی ماه هستیارو میبوسمممممممممممممم
مامان فاطمه السادات
16 بهمن 93 10:46
بابا منتقد جامعـــــــــــــــــــــه ... عسل خـــــــــــــــــــــــــاله
مامان افسانه
پاسخ
سلام خاله جونم بوووووووس
مامان هستی
21 بهمن 93 23:49
سلام افسانه جون اول یه گاز خوشمزه از دنیا بگیر که میخوام بخورمش این ووروجکو. خاله فدات بشه که شیطونیاتم بامزه اس. گلم واسه دنیا جونم اسپند دود کن حتما
مامان افسانه
پاسخ
سلام عزیزم خوبی ؟هستی جونم خوبه ؟اره دیگه تو شیطونی ماشاالله کسی شده برا خودش