عروسکمون مریض شده
سلام یاس مامان
الهی مادر دورت بگرده الان که دارم اینا رو می نویسم شما خییییلی خیییییلی حالت بده و اروم سرت رو گذاشته بودی رو بالشت و همون طوری خوابت گرفت
2 شب پیش بود مثل همیشه خوابیدی ولی ساعت 1 بود که با گریه بیدار شدی و تا ساعت 4 صبح یه بند اشک میریختی من و بابایی هر کاری میکردیم اروم نمیشدی خیلی نگرانت شدیم همش دوست داشتی تو بغل بابایی باشی بابایی مهربون هم 3ساعت تمام شما رو تکون میدادو تو بغلش راه می برد و اخرش امدی تو بغلمو سرت رو گذاشتی رو شونه هامو با صدای لالایی خوابت برد صبح بیدار شدی بهتر بودی که سر صبحونه یهو خیلی ناجور 2 دفعه بالا اوردی استفراغت جهشی بود خیلی نگران شدم زنگ زدم مامان و خاله یلدا زودی اومدن پیشم و سریع بردیمت دکتر اولش خوب بودی ولی از عصرش تب شدید گرفتی تمام بدنت داشت می سوخت و قرمز شده بودی پاشویه هات کردم شیاف کردم لباسات رو دراوردم و بهتر شدی مامانی هم خواست تا بریم پیش می ما تا برات تخم مرغ بشکنه و گفت شاید پیزی تو گلوت مونده همش تب میکنی رفتیم پیش می ما و برات تخم مرغ شکست و شما بردیم پیش خانمی تا دست بزنه به گلوت ببینه چیز نمونده باشه که خانمه نبود و برگشتیم خونه
ولی شب موقع خواب بازهم تبت بالا رفت و دوباره همون کارارا برات کردمو فاطمه جون هم لطف کرد وساعت 1 شب از بس نگرانت بود برات دستگاه خور اورد تا بینی ات هم کیپ نشه هم هوای اتاق تر باشه که خیلی ممنونم2تا 4 صبح بالا سرت نشستم تا طوریت نشه و هر نیم ساعت با تب سنج تبت رو اندازه میگرفتم و خداروشکر خوب بودی و نزدیکای صبح بازهم خیلی تب کردی و بیدار شدی و اسهال شدید و دوباره خوابیدی
بابایی هم نرفت سرکار تا دوباره ببریمت دکتر که گفت ویروس جدیده بدنت کم اب شده و باید خیلی بهت مایعت بدم الهی فدات بشم همش شیر میخوری و اب تو ماشین هم سرت رو گذاشته بودی رو سینه ام و به بیرون خیره شده بودی خیلی اعصابم خورده وقتی این طوری میبینمت دلم اتیش میگیره
شب خیلی حالت بد شد همش اسهال میکردی خیلی زیاد می ما زنگ زد بود حالت رو بپرسه که اصرار کرد بریم تا یه خانمی که گلو نگاه میکنه گلوت رو ماساژ بده شاید چیزی گیرکرده بشه .قتی رفتیم اونجا هنور تو نرفته شما حس کردی مسئله مربوط به شماست شروع به گریه کردی و خانمه هم دلش نمیومد کاری کنه ولی هر طور بود گلوت رو ماساژ داد و گفت چیزی بود ولی من نمیدونم واقعا بود یا و نه کاش اگه با این حالت بهتر میشه پس بوده باشه بعد توماشین بغلم اروم خوابیدی و الانم مثل فرشته ها تو خواب هستی
دایما بی حال تو بغل من و بابایی هستی و اروم و بی صدا خوابت می بره همش بابایی و من میگیم کاش زودتر خوب بشی و دوباره همش برامون شیرین زبونی کنی
خدایا حال همه فرشته های کوچولو همیشه خوب باشه و همیشه تنشون سلامت باشه آمین خدای مهربونم