دنیای مامان بابادنیای مامان بابا، تا این لحظه: 10 سال و 5 ماه و 2 روز سن داره
ازدواج عاشقانه ماازدواج عاشقانه ما، تا این لحظه: 13 سال و 2 ماه و 21 روز سن داره

دنیا فرشته مامان بابا

زندگی شیرین تر از قند ما 3 نفر

این روزها فینگیلی خانم ما داری بزرگ و بزرگتر میشی و حسابی قند و نباتمون شدی دورت بگردممممم این چند وقت اصلا وقت اپ کردن وبت رو نداشتم و دوستهای گلم مثل همیشه منو شرمنده مهربونیشون کردن و دائم سراغت رو میگرفتن که پس چرا پست جدید نداری و چرا عکس نمیذاری؟؟؟ حقیقتش دورغ چرااااا؟؟؟باید مرورگرم رو اپ میکردم تا بتونم عکس بذارم منم که تنبل هی پشت گوش می انداختممم خلاصه دیشب کارها انجام شد برای گذاشتن یک پست عالی و افشاگرانه از کارهای دخملی خونمووووون دلم براتون بگه از گل خانم ما... کلا دیگه چیزی به نام نظم تو خونمون وجود نداره اگه دیدین سلام منم برسونین یعنی کمدها به انبار لباس تبدیل شده کشوها روزی 10 بار منفجر میشه کابینتها دیگه ...
11 دی 1393

همه زندگی من دنیا

سلام قند و شکر زندگی این روزها دیگه به تمام معنا ناز و خواستنی شدی اونقدر هر لحظه کارهای شیرینی میکنی که از شدت شوق گریه میکنمو میگم کاش چند سال همین اندازه میموندی و ما بیشتر از اینها مست عطر کودکیهات می شدیم ** وقتی با پاهای کوچیکت راه میری و تند تند میخوایی خودت رو به من برسونی وقتی دستهات رو باز میکنی و با خنده میایی تا خودت ور بندازی بغلم *** وقتی غذات رو از دهنت در میاری و با همه خیسیش می خوایی بذاری دهنم *** وقتی تا نگاهت میکنم برام بوس میفرستی *** وقتی میبینی یکم تو فکرم میایی با دستهای کوچیکت صورتمو میگیریو صورت ماهت رو میذاری رو صورتم و اروم نفس میکشی **** وقتی گرسنه میشی و بهترین غذای دنیا رو هنوز شیر من میدونی و ب...
8 دی 1393

***دنیای مامان بابا راه افتاد***

عشق کوچولوی من امروز که خاله زیبا اومده بود خونمون تا کادوی تولدت رو بده داشتیم با هم صحبت میکردیم که یهو دیدم شما برای گرفتن شیرینی از دست خاله زیبا 3تا قدم ناز برداشتی خودتم خبر نداشتی داری راه میری فکر کردم خیالاتی شدم ولی نــــــــــــــــــــــــــــه راه رفتی بعد شیرینی رو گرفتم تا برای اون بیایی و شما کل سالن رو به هوای شیرینی تاتی کردی و راه اومدی خیلی خوشحالمممممممممممممممم بابایی که اومد وقتی براش راه رفتی چیزی نمونده بود بخورتت کلی بوست کرد و خدا رو خیلی خیلی شکر کردیم فدای قدمات شب هم تا به مامانی گفتم زودی اومدن خونمون تا راه رفتنت رو ببینن چقدر ذوق کرده بودن طول شبو همش راه میرفتی به من و بابایی نگاه می...
19 آذر 1393

خدا مهربونی کرد تو رو سپرد دست خودم دستاتو گرفتمو فهمیدم عاشقت شدم

سلام دخترک نازم فرشته همه چیز تموم خونه ما تولدت مبارک امروز یک ساله شدی یک سال عشق و مهربونی یک سال پیش در همچین روزی ساعت  14:30 دست کوچیکت رو تو دستام گذاشتی و لمس صورتت برام قشنگ ترین حسها بود و شنیدن صدات طنین شروع عاشقانه ایی ناب رو صدا میزد از تو ممنونم که به دنیا اومدی تا من در کنار تو ارامش بگیرم بابایی برای اومدنت برای دیدنت لحظه ها رو می شمارد  با دیدنت زیباترین اشک رو ریخته بود و تو حالا یکساله دخمل ناز بابایی شدی اومدنت من و بابایی رو عاشق تر کرد اومدنت برای ما یعنی بدونیم که دیگه حلقه وصلمون کامل شده و ناگسستنی عاشقانه عاشقتیم و بی اندازه دوستت داریم دنیای قشنگ زندگی مــــــــــــــــــــ...
18 آذر 1393
2064 11 26 ادامه مطلب

برای دخترم

"قیصر امین پور": ادمهایی هستند در زندگیتان ; نمی گویم خوبند یا بد... چگالی وجودشان بالاست... افکار, حرف زدن, رفتار, محبت داشتنشان, و هر جزئئ از وجودشان امضادار است... یادت نمیرود "هستن هایشان را" بس که حضورشان پر رنگ است ردپا حک میکنند اینها روی دل و جانت... بس که بلدند "باشند"... این ادمها را قدر باید بدانی... وگرنه دنیا پر است از ان دیگرهای بی امضایی که شیب منحی حضورشان همیشه ثابت است... ...
1 آذر 1393

دنیای من

سلام جیگر مامان سلام ساندویچ من فلافل من اخه من عاشق فلافلمممممممم قربون چشمات بشم من هر روز داری ماه تر و نازتر و بزرگ تر میشی فقط نمی دونم چرا خانمتر نمیشی شیطونتر میشی شوخی کردم تو ماه اسمون منی عشقممممممممممممممممم حالا بریم سر اصل مطلب... چند وقتی هست که بدون کمک می ایستی و به من نگاه میکنی و تندتند میگی ماما تا نگاهت کنم بعد تا میگم افرین نفسم میخندی و زود میشینی بعد از بابا و ماما اولین اسمی که گفتی یلدا بود البته باید بگی خاله یلدا ولی شما خودمونیش کردی هر وقت میریم خونه مامانی راه می افتی پشت سر خاله یلدا و هی میگی یدا یدا بعضی وقتها هم که داری بازی میکنی به جای اینکه تو بری پیشش خیلی طلبکارانه ...
29 آبان 1393

...

هنوز انقدر ضعیف نشده ام   که خطر ریزش کوه را جار بزنم   اما تو   حوالی من که میرسی   احتیاط کن!!! ...
28 آبان 1393